به تماشا سوگند...
و به آغاز کلام...
و به پرواز کبوتر از ذهن
واژه ای در قفس است...
حرف هایم،مثل یک تکه چمن روشن بود...
من به آنان گفتم
آفتابی لب در گاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما میتابد...
#######
قطعه ای که خدمتتان کپی گردید،قسمتی از سوره تماشا اثر مرحوم سهراب سپهری است.
قبل از توضیح این قطعه لازم است توضیحاتی در مورد این شاعر مرحوم بگویم...
قبل از مشخصاتی که ظاهر شخصیت اوست(به نقل از ویکیپدیا):
سهراب سپهری ( ۱۵ مهر ۱۳۰۷ در کاشان - ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران) شاعر و نقاش ایرانی بود. او از مهمترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبانهای بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده است. وی پس از ابتلا به بیماری سرطان خون در بیمارستان پارس تهران درگذشت.
.
.
.
در اشعار او معنویت،فلسفه و زیبایی لفظ یک جا موج می زند.برای اثبات این سخن بهترین مرجع، نخست می تواند صدای پای آب اثر جاودانه وی باشد که هدف از آن تصلای مادر پس از فوت پدر است.
معنویت موجود در شعر او را میتوان در آن قسمت که ارکان نماز را به پدیده های طبیعی نسبت می دهد جستجو کرد.
و اما قسمت فلسفی شعر او که از شاهکارهای ادب نوین پارسی است را میتوان در چند خط آخر این سروده مشاهده کرد.
من نمیدانم که چرا می گویند..
اسب حیوان نجیبیست،کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست؟
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است...
که در افسون گل سرخ شناور باشیم
.
.
.
کار ما شاید این است که میان گل نیلوفر و قرن،پی آواز حقیقت بدویم...
-همانطور که ظاهر سروده سرشار از زیبایست تامل در بطن نشان می دهد اثر فریادی شاعرانه و گلایه گونه از مساله حقیقت و تبدیل آن به واقعیت است.
که کل کل بر سر این موضوع در یونان پیش از میلاد باعث ایجاد علوم فلسفه و منطق بود.
######
حال به سوره تماشا بپردازیم:
مفاهیم بنیادین توحیدی به خصوص شیوه هشدار و بشارت قرآن کریم به وضوح در این شعر قابل مشاهده است:
زیر بیدی بودیم
برگی از شاخه بالبی سرم چیدم،گفتم:
چشم را باز کنید،آیتی بهتر از این می خواهید؟...
ادامه دارد...
- ۹۰/۰۴/۳۰